به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ دانشگاه در ایران» نوشته مقصود فراستخواه با حضور ناصر تکمیل همایون، شروین وکیلی و مولف کتاب عصر روز دوشنبه 8 بهمنماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
ناصر تکمیل همایون در این نشست با اشاره به مباحث کتاب تاریخ دانشگاه در ایران گفت: با توجه به اینکه در برخی از بخشهای این کتاب درباره گذشته دانشگاه در ایران سخن گفته شده بهتر بود مولف به صورت مفصلتری به این مباحث میپرداخت. به طور مثال اگر مولف اساسا درباره جندی شاپور سخن نگوید نمیتوان به آن ایرادی گرفت اما زمانی که وارد این بحث میشود باید از آن دقیق سخن بگوید.
وی ادامه داد: متاسفانه زمانی حزب توده در ایران همه چیز را به گونهای جلوه میداد که بد بود به طور مثال اساس مدارس نظامیه و ... را زیر سوال میبردند در حالی که از همین مدارس مشاهیر بزرگی بیرون آمده است.
این استاد دانشگاه به فراستخواه برای ویراست بعدی اثر استفاده بیشتر از منابع مرتبط به تاریخچه مکتب خانه در ایران را پیشنهاد کرد و افزود: من کتاب تاریخ تعلیم و تربیت در ایران را نوشتم و خوب است که منابع این چنینی در کتاب به کار گرفته شود.
تکمیل همایون در پایان گفت: فراستخواه باید در ادامه کارش ما را با مکانیزمهای شکست آموزش و پرورش در ایران آشنا کند و تلاش کند در این باره تحلیل و راهکار ارائه دهد.
شروین وکیلی در این نشست با بیان اینکه وقتی در مورد دانشگاه سخن میگوییم باید آن را در درون تمدن ایرانی نگاه کنیم افزود: دانشگاه در ایران را باید با دانشگاه در تمدن چین و اروپا مقایسه کرد و سپس این سوال را طرح کرد که دانشگاه در ایران چه جایگاهی دارد. وقتی در جامعهشناسی تاریخی حرف میزنیم باید به کارکرد ساختارها و نهادها دقت کنیم و من از این منظر با کتاب «تاریخ دانشگاه در ایران» که در آن نگاه کارکردگرایی تحلیلی برجسته است همراهی دارم.
وی با اشاره به اینکه کتاب حاضر نگاه پسگستر تاریخی دارد افزود: ایران زمین به لحاظ تاریخی اولین نهادی است که نهاد آموزش تخصصی برای افراد بالغ تاسیس کرده که از این منظر آن را میتوانیم دانشگاه بنامیم بنیانگذاری نهاد آموزش نیز در ایران در دورههای تاریخی متفاوت است اما میتوان گفت که از دوره هخامنشی ما نهادهای بومی و غیربومی برای آموزش داشتهایم. از سوی دیگر در دورههای دیگر متون رومی و چینی در راستای آموزش ادامه مییابد و منابع بیرونی در دوره اشکانی به ما میگویند که چگونه نهادهای تخصصی آموزش در این دوره تبدیل به دانشکده جنگ میشود.
این محقق جامعهشناسی تاریخی به تفاوتهای بنیادین دانشگاه در ایران با تمدن چینی و اروپایی اشاره کرد و توضیح داد: دانشگاه در ایران مستقل از دولت بوده و اگرچه گاهی حمایتهایی از سوی حکومت شده است اما نهادهای آموزش عالی در ایران مستقل بودند و ما مصداق آن را میتوانیم در شکلگیری نهادهایی چون اخوان الصفا مشاهده کنیم. همچنین در ایران این افراد هستند که دانشگاهها را تاسیس میکنند و به همین دلیل است که ما مفهوم حوزه و مجلس را داریم بنابراین نهادهای آموزش عالی در ایران از پایین به بالا و فرد محور هستند و استقلال دانشگاه نیز به همین دلیل است البته «منمحوری» دانشگاه موجب تکثر گفتمانی در این فضا شده و حتی میگوییم که به طور مثال در قرن سوم چگونه ابوحاتم رازی و زکریای رازی با دو عقیده متفاوت از یکدیگر در مقابل حاکم ری مینشینند و مباحثه میکنند.
به گفته وکیلی، همین فضا است که شالوده حوزههای علمیه شیعی را تشکیل میدهد و حوزهها مبتنی بر افراد تاسیس میشوند و به همین دلیل روحانیون در برخی از برهههای سیاسی از مهاجرت خود بهعنوان یک تهدید استفاده میکنند. فراستخواه در این کتاب همچنین تبارشناسی دانشگاههای اروپایی را نیز انجام داده است.
وی با بیان اینکه بحث کتاب درباره حلقه مدرن دانشگاه در ایران بسیار درخشان است عنوان کرد: این کتاب با مدارک مستند روشن میکند که چگونه دانشگاه مدرن در ایران شکل گرفته و چرا ناموفق است فراستخواه با رویکردی جامعهشناسی به روشنی به این مشکل پاسخ میدهند و با عدد و رقم دلایل شکست ما در دانشگاه مدرن را برای مخاطب شرح میدهد.
وکیلی با بیان اینکه ایران یکی از دانشگاهی ترین جوامع دنیاست گفت: ما حتی در این باره غیرعادی هستیم و طی 40 سال گذشته علیرغم برخی پیشرفتها خطاکاریهایی نیز دیده میشود بدین معنی که در کنار گسترش کمی هنوز برخی مفاهیم آموزشی دانشگاه مدرن در ایران نهادینه و منتقل نشده است.
فراستخواه نیز در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب خود ارایه کرد و گفت: من در این اثر از مفهوم شکست در مقابل تقدیرگرایی استفاده کردم چراکه ما معتقدیم به دلیل تقدیرگرایی که داریم احساس میکنیم عقبمانده هستیم و به همین دلیل نظرات زیادی درباره عقبماندگی و جامعه کلنگی در ایران داریم گویی که فقط از این کشور استبداد بیرون میآید و حس نفرینشدگی تاریخی و استیصال ما را در برگرفته است. این نگاه تمدنی ما به سرزمین ایران است.
وی با تاکید بر اینکه در کتاب به روی خطاهای کنشگران متمرکز شده توضیح داد: من معتقدم فعالان و کنشگران ایرانی در طرح توسعه تمدنی خود به دلیل فقدان مهارتها شکست خوردند و اگر ما فرایندها را اصلاح کنیم پروژههایمان نتیجه دیگری خواهند داشت.
فراستخواه در پایان با بیان اینکه پیرنگ فکری خود را تاریخ اکنون قرار داده گفت: در این کتاب برای من تاریخ اکنون دانشگاه مهم است و به آن میاندیشم چراکه نمیخواهم حال دانشگاه را به بند تاریخ کشیده و اجازه ظهور به حال دانشگاه ندهم. بنابراین تلاش من در این اثر این است که اکنون دانشگاه در سیطره تاریخ نباشد.
نظر شما